هیچ

زندگی سایه ی متحرکی بیش نیست،

بازیگر بیچاره ایست که لحظه ای با قامتی راسخ بر روی صحنه می خرامد

و بعد دیگر سخنی از او نیست!

یا داستانی است که دیوانه ای آن را نقل می کند، پر از خشم و شور است،

ولی دلالت بر "هیچ" دارد...!

(نمایشنامه "مکبث"، پرده پنجم ، صحنه پنجم.شکسپیر)

مرا کمتر خواهید دید

و شما :

ای گوش هایی که تنها گفتن های کلمه دار را می شنوید !

پس از این جز سکوت سخنی نخواهم گفت.

و شما :

ای چشمهایی که تنها صفحات سیاه را می خوانید !

پس از این جز سطور سپید نخواهم نوشت.

و شما :

ای کسانی که هرگاه حضور دارم بیشترم تا آنگاه که غایبم...

پس از این مرا کمتر خواهید دید !!

« دکتر علی شریعتی »

بیتل ها

از دختره پرسیدم میخوای چیکاره شی؟

گفت خوشگله ینی نمیبینی؟

یه هنرپیشه مروف میشم رو پرده ی نقره ای!

و البته این وسط یه جاییم واس تو هس!

تو میتونی ماشینمو برونی...آره منم ستاره میشم

تو میتونی ماشینمو برونی...و شاید دوستتم داشته باشم!

 

ترانه ی بیتل ها ترجمه از شخص شخیص بنده

بگذار ببوسمت

الوی:هی،گوش کن،گوش بده.

آنی:چیه؟

الوی:بگذار ببوسمت.

آنی:چی؟

الوی:آره،چرا نه،مگه نمیخوایم آخر ِ شب بریم خونه،ها؟

آنی:چرا.

الوی:و...و،اون وقت تو خونه عصبی میشیم.میدونی،ما تا حالا همدیگه رو نبوسیدیم و نمیدونم کی،باید چی کار کنم.پس حالا این کار رو میکنیم و بعدش راحت میشیم و می ریم شام میخوریم، خب؟

آنی:اوه،خیلی خب.

الوی:در ضمن اینجوری غذامون بهتر هضم میشه.

آنی:باشه.

الوی:قبول؟

آنی:آره.

 

[...]

 

الوی:حالا میتونیم غذامونو هضم کنیم.

 

(و به راه رفتنشان ادامه میدهند)

 

آنی هال-وودی آلن

لبخند ژوکوند

لبخند ژوکوند
شاهکار لئوناردو داوینچی
لبخندی تلخ بر گذرا بودن این دنیا
این بازیگران ما
چنانکه از پیش با تو گفتم
همه اشباح و ارواح بودند 
و همه در هوا محو شدند 
و بدین سان  
برجهای گردون سای  
و کاخهای شکوهمند 
و معابد پر هیبت 
و خود این گوی عظیم خاک  
و تمامی میراث آن  
همه چون تار و پود بی بنیاد این رویا 
بر باد خواهند رفت  
و همانند این ساز و برگهای دروغین صحنه آرایی  
هیچ نشانی از خود به یادگار نخواهند گذاشت  
قماش هستی ما را نیز با تار و پود همین رویاها بافته اند 
و این عمر کوتاه را در پرده ی خواب پیچیده
اند
نمایشنامه ی توفان (پرده ی پنجم صحنه ی اول)ویلیام شکسپیر